اهمیت بحث آسیب شناسی در تربیت دینی
اهمیت بحث آسیب شناسی در تربیت دینی
به همان اندازه که
برنامه ریزی برای تربیت مهم است و برنامه ریزان در مسائل تعلیم تربیت باید تعیین کنند که در
اهداف تربیتی ، به دنبال ایجاد چه تغیراتی در متر بیان هستند ، بحث از آسیبشناسی
نیز از اهمیت برخوردار است.
به همان صورت که اگر باغبانی ، در ایجاد شرایط لازم برای رشد محصول به آب ، بذر
سالم وکود نیاز دارد و در کنار آن ، میباید آفتها را از گیاه بزداید ، در غیر
این صورت تلاشش بینتیجه خواهد بود ، آسیبهای احتمالی در تربیت نیز کوششهای
مربیان را بیحاصل خواهد نمود.
بنابراین شناخت جنبههای منفی در فعل و انفعالات تربیتی ، کم اهمیتتر از شناخت
جنبههای مثبت نیست. آسیبهای مورد بحث در
این تحقیق ، برخی عملی وبرخی نظریاند.این از آن جهت است
که تربیت دینی ، تاروپودی در هم تنیده از عمل ونظر است ، برخی از لغزشها وآسیبهای
تربیت دینی ، نتیجه کجروی در عرصه وروابط عملی وبرخی حاصل کجاندیشی در مقام نظر
است.
با توجه به تعامل و در هم تنیدهگی عمل و نظر ، آسیبها شکل بسیط نظری یا عملی
ندارد ، بلکه به صورت بافتهای پیچیده وتودرتو ، آشکاری میگردد که در آنها اعمال و
اندیشهها ، یکدیگر را تائید و تقویت میکند
تعلیم و تربیت گسترهای وسیع دارد و منحصر به تعلیم و تربیت رسمینیست و از فرد گرفته تا خانه و جامعه در جریان تربیت متغیرند. از این رو ، آسیبهای احتمالی در تربیت نمیتواند معطوف به یک نهاد مشخص باشد و تمامیعرصههای موثر در تربیت را شامل میشود پس بعضی از آسیبهای تربیت دینی ، نتیجه ضعف عملکرد آموزش و پرورش رسمیو است و بعضی به نهادهای دیگر مرتبط میشود اما در تحقیق چنین مرزبندی صورت نگرفته است و سهم و نقش هر نهاد جداگانه مورد تحقیق قرار نگرفته است. این نیز بدلیل مجاورت و در هم تنیدگی نقش آموزش وپرورش رسمیو غیر رسمیدر تربیت خصوصا تربیت دینی است. اما احتمال میرود که بعضی از آسیبهای مطروحه و رفع آنها خاص نهاد و دستگاه ویژهای در جامعه باشد.
آسیبهای تربیت دینی :
اصطلاح آسیب شناسی تربیت دینی در معارف و تربیت اسلامی، یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین به شمار میرود. شاید بتوان شهید مطهری (ره) را از پیشکسوتان معاصر و جزء اولین کسانی دانست که اصطلاح آسیبشناسی تربیت دینی را در حوزه اندیشه و تفکر دینی وارد نموده ودر آثار خود به برسی جوانب متعدد تحریفات دینی پرداخت.
آسیب شناسی تربیت دینی یعنی شناخت آسیبها و اشکالاتی که براعتقادات و باور دینی و آگاهی و معرفت دینی و یا رفتار عملی ، در اندیشه و عملکرد جامعه دینی وارد میشود و یا ممکن است وارد شود. این آسیبها میتواند عوامل ومنشاءهای گوناگون داشته باشد ولی عموماً در دو بعد ظاهر میشود بعد اول مربوط به عقاید ومعرفت دینشناسان و یا مدعیان دینشناسی و بعد دیگر مربوط به عمل و رفتار دینداران و یا متظاهران به دینداری است.
افراط یا تفریط جزو یکی از آسیبهای مشخص در تربیت اسلامیست که در تمامیجوانب و حوزههای اندیشه و رفتار دینی قابل ظهور است. تاکید به میانهروی و اعتدال در هر میلی و خودداری از فرو افتادن در لغزشگاه افراط و تفریط ، از مهمترین توصیههای تربیت دینی است. مصداق حقیقت فوق را میتوان در کلام حضرت علی (ع) مشاهده نمود : (( نحن المعرفه الوسطی بها بلحق التالی والیها یرجع الغالی )) ما تکیهگاه میانهایم عقب ماندگان به ما میرسند و جلو رفتگان به ما باز میگردند[2].به همین منظور در این فصل ، به بعضی از محورهای آسیب و سلامت تربیت دینی که غالباً مرتبط با موضوع تعلیم و تربیت است ، اشاره خواهد شد تا با معرفت صحیح نسبت به آنها ، مفاهیم و معیارهای دینی فارغ از اختلالهای مفهومیومصداقی ، به طرز مثبت و کار آمد مورد استفاده قرار گیرد.
1) ریاکاری و ظاهرسازی
یکی از آسیبهای مسلم در تربیت دینی ، ظاهرسازی و ریاکاری است که در حوزه مربوط به آموزش و پرورش رسمیدر نتیجه ضعف در بعد عملی و درک صحیح معرفت دینی در مجموعه فعالیتهای آموزشگاهی و متون درسی دینی و قرآن ، فراهم میگردد و منجر به فراهم نمودن زمینه ظاهرسازی در تربیت دینی خواهد شد. عدم شناخت صحیح مربی و دستاندرکاران مستقیم در امر تربیت دینی باعث خواهد شد که متربی بدون معرفت عمیق ، تنها به یادگیری ظاهری و طوطیوار و انجام مناسک و آداب دینی سطحی مورد نظر مربی اقدام نماید. پس یکی از عوامل بسترسازی ریا وتظاهر ، در تربیت دینی به ضعف و نقص در معرفت دینی مربوط میشود. الزام، اجبار وفشارهای اجتماعی از دیگر عوامل این انحراف محسوب میگردد. روح دین وتربیت دینی بر آزادی عمل استوار است و تاکید مسلم دین به کسب ایمان توام با عمل صالح است. پس اجبار واکراه نمیتواند منجر به ایمان و تربیت دینی گردد. الزام ، اجبار واکراه چون دارای نتایج فوری و بعضاً رضایتبخش برای مربیان است و به رغم آنها متر بیان و دانشآموزان از لحاظ دینی از نظر ظاهری مناسب میآیند میتواند زمینه انحراف در تربیت دینی را فراهم نماید. اعتقاد دینی و رفتار دینی میبایست جان و روح فرد را فرا بگیرد و در اصل ، ایمان دینی به دل و روح انسان برمیگردد ، لذا هرگونه رفتاری که خالی از درک صحیح معرفت دینی باشد نمیتواند مورد تائید دین باشد. اجباری نمودن آداب و مناسک دینی چون نماز جماعت ، الزام و اجبار چادر و فشارهائی از این قبیل که بعضاً نیز با امتیازهای ویژه اجتماعی همراه میگردد ، فرد را به این تفکر سوق میدهد که برای بدست آوردن امتیازهای ویژه در قبال انجام آداب و مناسک دینی ، مبادرت به اعمال مورد پذیرش مربی اقدامی کند ودر نتیجه زمینه تظاهر و استفاده ابزاری از دین فراهم میگردد. پس تشویقهایی که به صورت انحصاری بر انجام آداب ومناسک صورت گیرد و فهم وبینش فرد نسبت به آنها لحاظ نگردد ، یکی از آسیبهای مشخص و معین در تربیت دینی و نظام تعلیم و تربیت رسمیما به عنوان جامه دینی محسوب میشود.
اگر در امر تربیت دینی ، به آداب و مناسک دینی اهمیت اول و اساسی داده شود و معرفت و بینش سطحی عرضه شود ، فرد با چنین ضعف معرفتی ، انگیزه عمیق و درونی متقنی برای انجام احکام وآداب دینی نخواهد داشت و به ریا و تظاهر کشانده خواهد شد لذا اکتفا نمودن صرف به تامین صورت ظاهر در مناسک دینی ؛ تربیت دینی محسوب نمیگردد. همانطور که در فصول قبلی اشاره گردید ، ایمان بیشتر با قلب ، درون و احساس مرتبط است واضح است که در تربیت دینی ، میبایست آداب و معارف دینی ، بر روح و قلب متربی چنگ زده و از درون فرد را به تحول بکشاند. پس در تربیت دینی باید بستر برای جذبه عاطفی ، قلبی و درونی فرد نسبت به دین مهیا شود و در این راستا و ناظر به همین تحول درونی است که فرد با اختیار و آگاهی لازم ، به رفتارهای آشکار بیرونی وعمل صالح مبادرت میورزد : {لازم به توضیح است همانگونه که در فصل سوم در ارتباط با مفهوم تربیت و شبه تربیت ذکر گردید ، این نکته به منزله نفی قطعی روشهایی چون عادت ، تلقین ، تشویق ، … در کودک و نوجوان برای انجام عمل مطلوب و پسندیده نیست . نظر این نیست که فلسفه اعمال ، آداب و احکام دینی را تمام و کمال در ابتدای امر به کودک و نوجوان فهماند . بلکه باید در حد فهم و توان ، پاسخها و دلایل رفتارهای مطلوب بیان گردد و زمینه بصیرت و تعمیق رفتارهای دینی را در کودک استوار نمود. اما باید توجه داشت که عادت ، تلقین ، تشویش ، تنبیه و تحمیل در تربیت حتی تربیت دینی به صورت یک تاکتیک موقت و نه استراتژی دائم پذیرفته شده است .} تکرار لفظ ایمان و عمل صالح در آیات الهی ناظر به آن است که هر کدام بدون دیگری ناقص و ناتمام است. تربیت دینی در شکل صحیح و سالم آن ، باید در پی آن باشد که ایمان و عمل در پیوند با یکدیگر از فرد صادر شود و با ایجاد معرفت مناسب نسبت به آموزههای دینی ، زمینه تبلور انتخاب و اراده آزاد را در فرد فراهم نماید چرا که در غیر این صورت بکار بردن لفظ ایمان برای انجام آداب ظاهری و بدون معرفت ، صحیح نیست و خداوند متعال در قرآن کریم این حقیقت را به مدعیان متذکر میگردد : و حقیقت ایمان قلبی را از لفظ اسلام جدا میداند (( قالت الاعراب آمناقل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم)) اعرابگفتند که ما ایمان آوردیم ای رسول خدا به آنان بگو که شما ایمان نیاوردید بلکه بگویید اسلام آوردیم و هرگز ایمان در قلوب شما وارد نگردیده است
با جمع بندی کلیه مطالبی که در باب ایمان و تربیت دینی قبلاً اشاره گردید درمییابیم فردی متدین است که دارای چهار ویژگی باشد : اعتقاد ، تجربه درونی ، التزام درونی ، و عمل . اگر کسی یکی از این ویژگیها را دارا نباشد ، به همان میزان در دینی بودن وی کاستی وجود خواهد داشت .
2)سهل انگاری و قصور والدین نسبت به تربیت دینی فرزندان
یکی از مهمترین عوامل آسیبپذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان خصوصاً در عصر حاضر ، معلول سهلانگاری و در پی گرفتن شیوه بیتفاوتی بیش از حد خانوادهها در تربیت دینی فرزندان میباشد. امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی ، دغدغه نان و لباس و تحصیل فرزندان و و عدم استفاده از روشهای صحیح آموزش و تربیتی و سستی بعضی خانوادهها در ارزشهای اخلاقی و دینی ، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی کمرنگ نموده است.
چه بسا خانوادههایی که بیش از آنکه غم هویت ، ثبات شخصیت وتربیت حقیقی فرزندان را داشته باشد حریص رفع نیازهای نه چندان مهم او هستند. به همان اندازه که پیگیر یادگیری و آموزش کامپیوتر ، زبان ، کنکور ،… آنان هستند ، دغدغه کسب وعمل به معارف دینی و تربیت الهی او را ندارند. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند وای بر فرزندان آخر الزمان از شیوه ناپسند پدر انشان. عرض شد یا رسول اله پدران مشرکشان ؟ فرمود : خیر پدران مسلمانی که چیزی از فرایض و احکام دینی را به فرزندانشان نمیآموزند و اگر هم خودشان بخواهند یادگیرند آنها را منع میکنند ».
امام خمینی مربی بزرگ دینی قرن حاضر با گوشزد نمودن این وظیفه مهم به والدین، نقش تربیتی مادران را از پدران با اهمیتتر جلوه مینماید. (( شما بانوان محترم ، مسؤل تربیت اولاد صالح هستید. شما مسؤلید که در دامنهای خودتان اولادهای متقی بار آورید وبه جامعه تحویل دهید. همه مسؤل هستیم که اولادهای اسلامی و پاک تربیت کنیم ، لیکن در دامان شما بهتر تربیت میشوند. دامن شما بهترین مکتب است برای تربیت. شما میتوانید بچههایی تربیت کنید که از آمال و آرزوهای انبیاء حفاظت کنند )) و در فرازی دیگر بدلیل مجاورت و نزدیکی فرزندان در خانواده به والدین و تاثیر پذیری از رفتار آنان نقش والدین خصوصا مادران را اینگونه تذکر میدهند : دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آن تربیت میشود آنچه از مادر میشنود غیر از آن چیزی است که از معلم میشنود مادری یک وظیفه انسانی است ، یک وظیفه الهی است یک امر شریف است ، انسان درست کردن است.
اهمیت نقش خانواده در تربیت دینی فرزندان و نقش برتر مادران در تربیت فرزندان مجددا مورد تاکید آن مربی حقیقی و الهی است : خانه شما باید خانه تربیت اولاد باشد…… تربیت دینی ، تهذیب اخلاق ، توجه به سرنوشت اینها در عهده پدران است و در عهده مادرها. مادرها بیشتر مسئول هستند ، شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است تاثیر مادر هم در روحیه اطفال از تاثیر پدر بیشتر است بنابراین میتوان یکی از عوامل مهم آسیب پذیری تربیت دینی جوانان را کم توجهی و با بعضأ بیتوجهی خانواده ها به این شیوه از تربیت که حقیقی ترین شیوه تربیت است ذکر نمود.
3)نارسایی و ناکار آمدی کانون ها و نهادهای دینی جامعه
یکی دیگر از عوامل آسیب تربیت دینی را میتوان ضعف کانونهای دینی در ابلاغ پیام صحیح دین به جامعه دانست آیا حقیقتا نهادهای دینی در عصر حاضر ، متناسب با نیازهای دینی نسل نوجوان و جوانان گام برداشتهاند ؟ آیا کانونها و نهادهای دینی مراکزی قابل قبول برای ارزشیابی و سنجش نیازهای دینی اولویت بندی آنها تدارک دیده اند ؟ از میان مراکز دینی و مطالعات پژوهشی دینی موجود ، چند درصد از آنها به نیاز سنجی پیرامون مسایل تربیت دینی قشر نوجوان و جوان اختصاص دارد ؟ آیا توانسته اند ضمن ارتباط مناسب با جوانان به نیازهای دینی و پاسخگویی به پرسش های دینی آنان در حد فهم و نیازشان اقدام کنند ؟
آیا به واقع شیوه های پیام رسانی دینی در جامعه به همان شیوه و سبک و سیاق سنتی منبر ، خطابه و مؤعظه ، … برای همه طیف جامعه خصوصأ جوانان مفید و مؤثر است ؟ آیا مطالب دین مستند و مطابق با نیاز زمان به جامعه خصوصأ نسل نوجوان و جوان عرضه میشود ؟ شیوه های تبلیغ دینی تا چه اندازه با هنر و هنرمندی همراه است ؟ تاکید رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای بر بعضی نکات فوق در ادامه میآید :
… بگردید ببینید نیاز این زمان چیست ؟ و مردم محتاج چه چیزی هستند ، آن را از شرع مقدس اسلام بگیرید … آن را پخته کنید آماده نمایید و مثل شیرینی در کام مردم بریزید
… ما آن چیزی را باید بگوییم که اهم است، ممکن است یک مطلب ، خیلی هم خوب باشد ، اما اهمیتی ندارد … به مساله ای اهم و مهم توجه کنید آن چیزی را باید گفت که مهمتر است
… منبر رفتن ، باید به شکل سنتی و صحیح انجام میگیرد سنتی که میگوییم نه این که همه خصوصیاتش باید مثل منبر های گذشته باشد نه مطالب باید عوض بشود … لیکن منبر باشد
…گمان بنده این است که ما امروز در قبال نهاد منبر یک وظیفه جدید داریم یک سازماندهی و یک قاعده لازم است که باید به وسیله معمرین ابن فن و خبرگان این میدان و فضلا آگاه به شرایط زمان و کسانی که سالیان دراز در این راه بوده اند جوانب گوناگون را سنجیده اند بر قرار شود تا هر سخن ضعیف و سستی گفته نشود و هر معرفت کم فایده یا بی فایده ای جای معارف پر فایده را نگیرد و اقتضای زمانه و نیز مردم به معارف دینی مورد توجه قرار بگیرد .
پس ضروری است کانونها و نهادهای دینی با نگرشی مجدد ،همگام و همراه با زمانه از شیوه های جدید در معرفی دین استفاده نماید تا شیرینی و همگامیدین با فطرت زلال و پاک انسانها هر چه بیشتر احساس گردد در این راستا نکاتی چند جهت اجرای شیوه ها ی صحیح تبلیغ لازم و ضروری به نظر میرسد که فهرست وار به آنها اشاره میگردد.
* مؤلفه های تبلیغ رسای دینی
الف ) مجهز شدن به زبانهای زنده دنیا
ب) آگاهی از دانش روز
ج) استفاده از شیوه های هنری در تبلیغ
د ) بیان دین به صورتی شیوا ، دلنشین و زیبا
ح) ارائه عقاید استوار و بیان آن با زبان مناسب
و ) ارائه مطالب صحیح و مستند حتی برای کودکان
ز ) اولویت سنجی
چ) رعایت اعتدال و خودداری از افراط در تبلیغ و گرایش صرف به یک جنبه ( سیاسی – اخلاقی )
ط) هنر لحظه شناسی
ی) تعلیم مسایل و ارزشهای مورد نیاز زمان بر اساس واقیعات دنیای کنونی
ک ) آگاهی از شبهه های احتمالی و پاسخ متقن به عقاید و معارف انحرافی و باطل
4)عدم پاسخگویی کامل به نیازها و مشکلات نسل نوجوان و جوان
وجود برخی مشکلات که عموما به نسل نوجوان و جوان بر میگردد و میتواند زمینه انحراف و بی رغبتی نسبت به دین را به وجود آورد، از عوامل آسیب تربیت دینی محسوب میشود.
بیکاری ، موانع اجتماعی و فرهنگی ازدواج ، عدم تامین معیشت ، تبعیضهای محسوس اجتماعی ، فقر عمومی، فساد رو به گسترش ،… از جمله زمینه هایی است که دین گریزی را در نسل نوپای جامعه سبب میشود جوانی که با امید و آرزو تحصیلات دانشگاهی را به اتمام رسانده و در آرزوی اشتغال سلامت روحیش تهدید میشود و از سوی دیگر در آتش غریزه جنسی میسوزد و برای تشکیل خانواده و زندگی سالم دچار یاس و ناامیدی گردیده چگونه از او انتظار دین داری و التزام به تعهدات دینی و اخلاقی داریم ؟
مگر نه اینکه فقر پهلو به پهلوی کفر است و فقر از عوامل دین گریزی است
از تبعات منفی عدم حل مشکلات فوق اینکه یک نوجوان و جوان مشکلات مطروجه را در یک جامعه دینی به حساب دست اندرکاران و حاکمان و نظام اسلامیخواهد گذاشت آنجاست که سرعت دین گریزی به نهایت خود میرسد بنابراین عدم پاسخگویی به موقع و کامل به خواسته ها و نیازهای به حق نسل نوجوان و جوان میتواند منشاء مشکلات متعددی باشد که از مهمترین و حساسترین آن در جامعه دینی القاء ضعف و ناکار آمدی دین در اداره جامعه است واین همان ادعا و شبه خطرناک دشمنان دین و در مقابل بزرگترین وظیفه متولیان و مسئولان جامعه دینی است که باید عملاً به اثبات آن بپردازند
5)عدم پاسخگویی لازم به پرسش و شبهات دینی نوجوانان و جوانان
یکی از مهمترین مشکلات سنین نوجوانی و جوانی بحران هویت است در بحران هویت نوجوان شدیدا دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است به صورتی که نمیتواند جنبه های مختلف شخصیت خویش را در یک خویشتن قابل قبول و هماهنگ سازمان دهد شک و تردید یکی از عوارض بحران هویت است و در عین حال که جزء لاینفک هویت یابی است اما توقف در شک و تردید و بدون پاسخ گذاشتن سؤالات خصوصا شبهات دینی میتواند زمینه آسیب دینی را در تربیت مذهبی نوجوان ایجاد نماید.
اصولا در سن بلوغ و به هنگام بحران هویت نوجوان در سه مورد یا بیشتر از موار زیر دچار تردید و شک است
1- اهداف بلند مدت
2- انتخاب شغل
3- الگوهای رفاقت
4- رفتار و تمایل جنسی
5- تشخیص مذهبی
6- نظام ارزشهای اخلاقی
7- تعهد گروهی
این علائم حداقل سه ماه وجود دارند و باعث اشکال در عملکرد ( دینی )و شغلی و … میشود تردید در مورد اهداف بلند مدت باعث عدم توانایی در انتخاب یک الگو و مدل برای زندگی میشود.
بنابراین ضروری است با حوصله ،متانت و در حد فهم و احساس ، ضمن پاسخ به تردیدشبهات، نوجوانان را به منش و فهم صحیح دین سوق دهیم و آنها را در برابر سیل هجوم شبهات انحرافی و تهاجم دینی و فرهنگی معاندین حفظ کنیم.
البته این به مفهوم آن نیست که تمام هدف ما در تربیت دینی ، متوجه آن شود که به بمباران اطلاعات دینی و انباشته نمودن مغز نوجوانان و جوانان از معارف دینی بپردازیم بلکه سعی میکنیم در آنان فهم و منش دینی ایجاد نموده و با صبر و متانت معارفی را به آنان بیاموزیم که اساسی بوده و به تربیت دینی بیانجامد.
ارائه تصویر یک وجهی از دین و پر رنگ نمودن یک بعد از ابعاد دین و غافل ماندن از وجوه دیگر آن در آموزش های دینی، فهم دینی را دچار نقص و اختلال مینماید بیان غیر معقول و غیر منطقی مفاهیم دینی حاکم نمودن حالت ترس از بیان سوالات و شبهات بدلیل اتهام شدن به بی دینی افراد، تحلیل های غیر محققانه معارف دینی ، عدم التزام عمل مربیان دینی به گفته های خویش و معارف حقه دین را میتوان از جمله عوامل سر درگمینسل جوان و نوجوان به کشف واقعی معارف دین و توقف در مرحله شک و تردید نسبت به تشخیص مذهبی و نظام ارزشهای اخلاقی و در نهایت دین گریزی آنان دانست.
6- عدم درک واقعیات دوره نوجوانی و جوانی و به تبع ، برخوردهای نا صحیح با آنان
فرایند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوران زندگی هر فرد است. تمایلات و خواهش های متضاد، تمایل به تنهایی، استقلال طلبی ، حساس بودن ، ناپختگی شخصیتی ،… عموما از مشخصه های این دوران محسوب میشود. دوسو دوره بلوغ را تولد مجدد و ثانوی میدانست. استانلیها که به پدر روانشناسی بلوغ معروف است این مرحله را دوران فشار و طوفان مینامد [13].
بسیاری از والدین و دست اندرکاران تربیتی از وقوع نیازهای جدید و حوادث فیزیولوژی جسمی، روحی و عاطفی این دوره غافلند. بدیهی است بدلیل و جود مشخصات فوق الذکر بلوغ امکان خطا و اشتباه در آنان بیشتر است. از سوی دیگر ویژگی های استقلال طلبی ،عدالت خواهی، آزاد طلبی و پرخاشگری و تحول سریع تمایلات این نسل به دلیل تحولات سریع فرهنگی و رشد روزافزون جاذبه های مادی و فرهنگی در مقایسه با نسل گذشته وقوع تضادها و چالش ها ی نسل نو و گذشته را ناگزیر نموده است بنابراین شیوه برخورد با مشکلات و مسایل تربیتی خصوصا تربیت دینی احتیاج به ظرافت و حساسیت خاصی دارد. عدم توجه به این ویژگی ها و واکنشها و بر خوردهای تند و افراطی بعضی از خانواده ها و دست اندرکاران کانونهای دینی نوجوانان و جوانان را از دین و مظاهر دینی مایوس و ذهن آنان را نسبت به دین و امور دینی مخدوش مینماید و چه بسا برخوردهای ناسنجیده برای همیشه جوانان و نوجوانان را از دین و معارف دینی گریزان نماید.